منبع:http://www.zahra-media.ir
سلام بر بی بی بی مزار (س)
با سلام و عرض ادب خدمت دوستان گرامی. این وبلاگ به فروش میرسد به قیمت توافقی جهت ارتباط با اپراتور با شماره ی زیر تماس بگیرید: 09350521878 نجفی ماگوشه نشينان غم فاطمه ايم محتاج عطا و كرم فاطمه ايم هیئت محبان الزهراء (س) شهرک الوند هر هفته شب های دوشنبه با مداحی مداح برجسته استان،کربلایی سعید سخاوتی مراسم زیارت عاشورا برگزار می کند. عزیزانی که می خواهند پیامک های هیئت را دریافت کنند و یا از مکان برگزاری مراسم با خبر شوند شماره همراه خود را به شماره 09350521878 پیامک بزنند. سلام عزیزان با یاری خداوند متعال تونستیم دو عدد دامنه برای وبلاگ خریداری کنیم 1-www.moheban.tk 2-www.heyatalvand.tk با سلام به همه ی عزیزان و همه ی دوستانی که لطف دارند و از این وبلاگ بازدید می کنند... دوستان اگر می خواهید با وبلاگ بنده ی حقیر تبادل لینک داشته باشید لطفا اول نام ما را در وب سایت خود لینک دهید و بعد ما از وب سایت شما بازدید می کنیم و سایت شما را لینک می دهیم با تشکر منبع:http://www.zahra-media.ir منبع:http://www.zahra-media.ir صحبت های زیبا و شیرین زنانی که تازه به مذهب شیعه پیوسته اند در رابطه با حضرت زهرا سلام الله علیها. نقل داستانی از حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره) از حضور امام زمان (عج) در روضه حضرت زهرا (س) * حجت الاسلام و المسلمین شیخ عباس مولایی التماس دعا … دریافت : حضور امام زمان (عج) در روضه حضرت زهرا (سلام الله علیها )
شب بود و چشم خفتگان در خواب خوش بود در بین ره مقداد آن پیر جوانمرد روایت جعل کردند تا فدک را غصب کنند آیت الله جوادی آملی در یکی از دروس تفسیر خود در تاریخ ۱۲/۷/ ۱۳۸۸ به یکی از شبهات جدید وهابیت درباره مصائب حضرت فاطمه زهرا ـ علیها السلام ـ پرداختند، و بر مظلومیت ایشان اشک ریختند. در پاسخ به اين اظهارات بي پايه، مفسّر و متأله بزرگ معاصر، آيت الله عبدالله جوادي آملي با توضيح خطبه فدکيه حضرت زهرا و نيز وداع اميرالمؤمنين علي ـ عليهما السلام ـ با ايشان، به ايراد پاسخ پرداختند که در ضمن آن بر مظلوميت آن حضرت اشک ريختند. آنچه در پي مي آيد متن بيانات ايشان به نقل از پایگاه اطلاع رسانی حضرت علامه جوادی آملی است. ------------------------------------------------------------------------------- کتاب را پيامبر به امت ارث ميدهد. مثل اينکه فرمود: «إنّي تارکٌ فيکم الثّقلين». از ارث به "ترکه" و "ماتَرَک" ياد ميکنند. در تعبيرات ديني، به "ترکه" ياد شده است. ما هم تعبير عرفيمان اين است که: تَرَکه ميّت چيست؟ حضرت (ص) هم فرمود: «ميراث من قرآن و عترت است؛ "إنّي تارکٌ فيکم الثَقَلَين"، اين ترکه، اين إرث در بين شما هست». به اين معنا ، همه چيز براي همه امّت، چه ظالم، چه صالح، چه طالح ارث است. وقتي که وجود مبارک زکريا (ع) از ذات اقدس إله فرزند ميخواهد، چون طبق دو آيه، دو خصيصهي تلخ براي فرزندها ذکر شده، براي اينکه به آن دو خصيصه مبتلا نشود هم در آيه سوره مبارکه آل عمران به خدا عرض کرد: «و اجعله مِن لدُنکَ ذرّيةً طيبة» يعني فرزند طيب؛ هم در آيه مبارکه سوره مريم عرض کرد: «و اجعله ربِّ رضيا». منظور از ميراث، علم و حکمت است. منظور از ميراث، مال است. اين اقوال سهگانه در قالب کتابهاي تفسيري ـ مخصوصاً در جامع قُرطبي ـ آمده. بررسي اقوال سهگانه : اول : منظور ، نبوّت نيست؛ براي اينکه نبوّت امر ارثي نيست؛ بر اساس آيهي «الله أعلمُ حيثُ يَجعَلُ رِسالَتَه» ارثي نيست. هيچکدام از انبياء ، نبوّت را از نبي قبلي ارث نبردند. سلسله انبياء ابراهيمي ـ عليهم السلام ـ از وجود مبارک حضرت ابراهيم(ع) و انبياء بعدي، اينها هر کدام بر اساس "اعطاء الهي" به نبوت رسيدند، نه اين که ارث برده باشند. سوم : ميماند مسأله مال. در جريان مسأله مال که قول سوم است اختصاصي به ما شيعهها ندارد، عدهاي، هم از اهل سنت و هم از قدما و از اصحاب ـ مثل «ابن عباس» و ديگران ـ اين ارث را ارث مال دانستهاند. ما بايد ببينيم که اين ارث، ارث مال است يا غير مال: روايتي را «مرحوم کليني رضوان الله عليه» در کافي نقل ميکند که: انبياء درهم و دينار را به ارث نميگذارند، اينها علم را به ارث ميگذارند. اين روايت را که مرحوم کليني نقل کرد حق است. يعني بناي انبياء بر اين نيست که اينها مال جمع بکنند؛ مال را به ديگري منتقل بکنند؛ اينها نيست. آنچه که محور نزاع بين دو فرقه است آن ذيلي است که جعل شده ؛ [يعني] "ما تَرَکناه صدقة". اين "ما تَرَکناه صدقة" را که آنها نقل کردند سند ندارد و جعلي است و در جوامع روايي معتبر نيامده و در کتاب شريف کافي هم نيست. آنها اين را جعل کردند تا بگويند اين "فدک" و امثال فدک صدقه است؛ وقتي صدقه عمومي شد به بيت المال ميرسد؛ وقتي بيت المال شد به حاکم وقت منتقل ميشود؛ و همين کار را هم کردند. ما براي اينکه ببينيم اين روايت درست هست يا نه، اولاً در سند اين روايت: متن اين روايت به همين جمله ختم ميشود که مرحوم کافي در کليني نقل کرده است که «الانبياء لا يوَرِّثون درهماً و لا دينارا». اين ها علم را ارث ميگذارند. آن «ما تَرَکناه صدقة» در جوامع روايي معتبر نيست. اين يک. و ثانياً در حجيت روايت: چه معارض داشته باشد چه معارض نداشته باشد، اولاً و بالذّات بايد بر کتاب خدا عرضه شود. اين دو طايفه روايات است که هر دو را مرحوم کليني نقل کرد، بزرگان ديگر هم در جوامع روايي آوردهاند: طايفه ديگر رواياتي است که مطلق است چه معارض داشته باشد چه معارض نداشته باشد. وجود مبارک پيغمبر ـ عليه و علي آله آلاف التحية و السلام ـ و همچنين ائمه ـ عليهم السلام ـ فرمودند: «به نام ما حديث جعل ميکنند؛ ولي به نام خدا آيه قرآن را نميتوانند جعل بکنند»... به نام ما روايات جعلي زياد هست. هر روايتي که از ما به شما رسيد بر کتاب خدا عرضه کنيد. اگر مطابق با کتاب خدا نبود و مخالف کتاب خدا بود، اين حجت نيست و حرف ما نيست. پس هر روايتي چه معارض داشته باشد چه معارض نداشته باشد بايد بر قرآن کريم عرضه شود. لذا اول ما بايد خطوط کلي قرآن را ارزيابي کنيم، بعد روايت را بر قرآن عرضه کنيم. اين كه حضرت زهرا ـ عليهاالسّلام ـ بعد از آن همه مظلوميت، در حال احتضار وصيت نمود كه شبانه دفن گردد،(۱) كار عجيبى بود كه نظير كار پيغمبران ـ عليهم السّلام ـ است؛ زيرا كار كسى كه نزاع كند و مغلوب شود و كشته و شهيده گردد و عليه او قضاوت بشود و آن همه بلاها را ببيند، و با اين حال راهى را پيدا كند كه خود را مثل غالب جلوه دهد و غالب بودن خود را به ديگران نشان دهد، به كار پيغمبران و اعجاز شباهت دارد، راهى كه فكر بشر از فهم آن عاجز بود و آن اين كه وصيت نمود بدون تشييع شبانه دفن گردد. اگر دستگاه حكومت و خلافت به فكرشان مى رسيد كه حضرت زهرا ـ عليهاالسّلام ـ چنين كارى را مى خواهد بكند، به منزل آن حضرت وارد مى شدند و از انجام آن جلوگيرى مى كردند. بعد از دفن نيز راهى جز نبش قبر آن حضرت نبود كه حضرت امير ـ عليه السّلام ـ از آن جلوگيرى نمود و نتوانستند كارى بكنند. پي نوشت: ۱.بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۱۹۲؛ اقبال الاعمال، ص ۶۲۳؛ عيون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۸۷؛ نهج الحق، ص۲۷۰؛ رسالة حول حديث « سخن معاشر الانبياء لانورّث »، ص ۲۸.
به مناسب شهادت حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها بخشی از بیانات مقام معظم رهبری درمورد مادرسادات را در ادامه می توانید ملاحظه کنید : بهتر است در عزای حضرت زهرا (سلام اللَّه علیها) شرح مصیبت بخوانیم که گریه آور است مسأله دیگر، مسأله روضه هاست. روضه خوانى و سینه زنى باید باشد؛ اما نه در هر عزایى. این را بدانید که روضه خواندن و گریه کردن - آن سنت سنیه - مربوط به همه ائمه نیست؛ متعلق به بعضى از ائمه است. حالا یک وقت در جمع و مجلسى کسى روضه یى مى خواند، عدهاى دلشان نرم مى شود و گریه مى کنند؛ این عیبى ندارد. اصلاً عزادارى کردن یک حرف است، روضه خوانى و سینه زنى راه انداختن یک حرف دیگر است. روضه خوانى و سینه زنى راه انداختن، مخصوص امام حسین است؛ حداکثر مربوط به بعضى از ائمه است؛ آن هم نه به این وسعت. مثلاً در شب و روز تاسوعا و عاشورا بخصوص، در شب و روز بیست و یکم ماه رمضان، سینه زنى و عزادارى و برپایى جلسات خوب است؛ ولى مثلاً در مورد حضرت موسى بن جعفر (علیهالسّلام) - با اینکه وفات آن بزرگوار از وفاتهاى داراى روضه خوانى است - من لزومى نمىبینم که سینه زنى بشود؛ یا مثلاً در سالگرد شهادت حضرت زهرا (سلاماللَّه علیها) مناسبتى ندارد که ما بیاییم نوحه خوانى و سینه زنى کنیم؛ بهتر این است که در آن موارد، شرح مصایبشان گفته بشود. شرح مصایب، گریه آور است. بخشی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار با اعضای گروه ویژه و گروه معارف سلامی صدای جمهوری اسلامی ایران - 13-12-70 این خیر کثیرى که خداوند متعال در سورهى مبارکهى کوثر مژدهى آن را به پیامبر اکرم داد و فرمود: «انّا اعطیناک الکوثر» - که تأویل آن، فاطمهى زهرا (سلاماللَّهعلیها) است - درحقیقت مجمع همهى خیراتى است که روزبهروز از سرچشمهى دین نبوى، بر همهى بشریت و بر همهى خلایق فرو مىریزد. خیلىها سعى کردند آن را پوشیده بدارند و انکار کنند، اما نتوانستند؛ «واللَّه متمّ نوره و لو کره الکافرون». ما باید خودمان را به این مرکز نور نزدیک کنیم؛ و نزدیک شدن به مرکز نور، لازمه و خاصیتش، نورانى شدن است. باید با عمل، و نه با محبت خالى، نورانى بشویم؛ عملى که همان محبت و همان ولایت و همان ایمان، آن را به ما املاء مىکند و از ما مىخواهد. با این عمل، باید جزو این خاندان و وابستهى به این خاندان بشویم. اینطور نیست که قنبرِ درِ خانهى على (علیهالسّلام) شدن، کار آسانى باشد. اینگونه نیست که «سلمان منّا اهلالبیت» شدن، کار آسانى باشد. ما جامعهى موالیان و شیعیان اهلبیت(علیهمالسّلام)، از آن بزرگواران توقع داریم که ما را جزو خودشان و از حاشیهنشینان خودشان بدانند؛ «فلان ز گوشهنشینان خاک درگه ماست». دلمان مىخواهد که اهلبیت دربارهى ما اینطور قضاوت کنند؛ اما این آسان نیست؛ این فقط با ادعا به دست نمىآید؛ این، عمل و گذشت و ایثار و تشبه و تخلق به اخلاق آنان را لازم دارد. بیانات در سالروز میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها 1370/5/10 نسل حضرت زهرا سلام الله علیها نسل یازده خورشید فروزان مصداق کوثر براى نبىاکرم، چیزهاى گوناگون است. یکى از برجستهترین مصادیق کوثر، وجود مقدس فاطمهى زهراست؛ که خداوند متعال در این وجود مبارک، دنبالهى معنوى و مادى پیامبر را قرار داد. برخلاف تصور دشمنان ملامتگر، این دختر بابرکت، این وجود ذىجود، آنچنان مایهى بقاى نام و یاد و مکتب و معارف پیامبر شد که از هیچ فرزند برجسته و باعظمتى، چنین چیزى مشاهده نشده است. اولاً از نسل او یازده امام و یازده خورشید فروزان، معارف اسلامى را بر دلهاى آحاد بشر تابانیدند؛ اسلام را زنده کردند؛ قرآن را تبیین کردند؛ معارف را گسترانیدند؛ تحریفها را از دامن اسلام زدودند و راه سوء استفادهها را بستند. حسینبنعلى (علیهالسّلام) یکى از ذرارههاى فاطمهى زهرا سلام الله علیها یکى از این یازده امام، حسینبنعلى (علیهالسّلام) است که پیامبر طبق روایت فرمود: ((انا من حسین و حسین سفینة النّجاة و مصباح الهدى)). با آن همه آثار و برکاتى که در آن شخصیت، در آن شهادت و بر آن قیام در تاریخ اسلام مترتب شده است، او یکى از ذرارههاى فاطمهى زهراست. یکى از این خورشیدهاى فروزان، امام باقر، و یکى دیگر امام صادق (علیهماالسّلام) است که معارف اسلامى، مرهون زحمات آنهاست. نه فقط معارف شیعى، که ائمهى معروف اهل سنت، یا بىواسطه، یا باواسطه، بهرهمندان از فیض دانش آنها هستند. این کوثر فزایندهى روزبهروز درخشندهتر، نسل عظیم پیامبر را در تمام اقطار اسلامى پراکند؛ که امروز هزاران، بلکه هزاران هزار خاندانهاى مشخصِ شناخته شدهى در همهى دنیاى اسلام، نمودار بقاى نسل جسمانى آن بزرگوارند؛ همچنان که هزاران مشعل هدایت در دنیا نمودار بقاى معنوى آن مکتب و آن وجود مقدسند؛ این کوثر، فاطمهى زهراست. سلام خدا بر او، درود همهى انبیا و اولیا و فرشتگان و آفریدگان پروردگار بر او تا روز قیامت. ز ابن عباس روایت شده: رسول خدا هنگام بیماری لحظه ای بیهوش گردید، در آن هنگام در خانه کوبیده شد.
فاطمه علیها السلام فرمود: کیستی؟ کوبنده در گفت: مرد غریبی هستم آمده ام از رسول خدا صلی الله علیه وآله پرسشی کنم! آیا اجازه می دهید به محضرش برسم؟ فاطمه علیها السلام فرمود: بازگرد، خدا تو را بیامرزد، اکنون پیامبر بیمار است. آن شخص غریب رفت و پس از لحظه ای باز آمد و در خانه را کوبید و گفت: مرد غریبی است از پیامبر اجازه ورود می طلبد آیا به غریبان اجازه ورود می دهید؟ در این هنگام رسول خدا صلی الله علیه وآله به هوش آمد و فرمود: فاطمه جانم ! آیا می دانی این شخص کیست؟ این کسی است که جمعیتها را پراکنده می کند، لذات را در هم می شکند، این فرشته مرگ (عزرائیل) است، به خدا سوگند قبل از من از کسی اجازه نگرفته و پس از من هم از احدی اجازه نمی طلبد، به او اجازه ورود بده. فاطمه علیها السلام به او فرمود: داخل شود! خدا تو را بیامرزد، عزرائیل مانند نسیم ملایمی وارد خانه پیامبر شد و گفت: السلام علی اهل بیت رسول الله؛ سلام بر خاندان رسول خدا صلی الله علیه وآله . (1) (1) انوار البهیة، ص 17 - 16. مداحی اول:مداحی کربلایی جواد مقدم مداحی دوم:مداحی حاج محمود کریمی مداحی سوم:مداحی حاج محمود کریمی مداحی چهارم:مداحی کربلایی جواد مقدم مداحی پنجم:مداحی حاج محمود کریمی رمز تمامی مداحی ها: www.moheban.tk امام علی از فاطمه سلام الله علیهما نقل نموده است، که: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: ای فاطمه! کسی که بر تو درود بفرستد، خداوند او را می بخشد، و به من، در هر جای بهشت که باشم، ملحق می کند.» ۱٫ بهشت یزید بن عبد الملک از پدرش و از جدّش نقل کرده است که: بر فاطمه سلام الله علیها وارد شدم، پس او ابتدا بر من سلام کرد، و فرمود حالت چگونه است؟ عرض کردم: به دنبال خیر و برکت هستم. آن گاه فرمود: «أَخْبَرَنِی أَبِی وَ هُوَ ذَا هُوَ أَنَّهُ مَنْ سَلَّمَ عَلَیهِ وَ عَلَی ثَلَاثَةَ أَیامٍ أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ قُلْتُ لَهَا فِی حَیاتِهِ وَ حَیاتِکِ قَالَتْ نَعَمْ وَ بَعْدَ مَوْتِنَا؛ (۱) پدرم خبر داد، در حالی که زنده بود، هر کسی سه روز بر او و بر من سلام کند، خدا بهشت را بر او واجب می کند. عرض کردم: در حیات او و شما؟ فرمود: بلی، و بعد از مرگمان.» ۲٫ بخشش گناهان امام علی علیه السلام از فاطمه سلام الله علیها نقل نموده است، که: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «یا فَاطِمَةُ مَنْ صَلَّى عَلَیکِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ أَلْحَقَهُ بِی حَیثُ کُنْتُ مِنَ الْجَنَّةِ؛ (۲) ای فاطمه! کسی که بر تو درود بفرستد، خداوند او را می بخشد، و به من، در هر جای بهشت که باشم، ملحق می کند.» امام صادق علیه السلام از پدرانش نقل نموده است: «مَنْ زَارَ قَبْرَ الطَّاهِرَةِ فَاطِمَةَ فَقَالَ السَّلَامُ عَلَیکِ … ثُمَّ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ؛ (۳) کسی که قبر [آن] پاکیزه [یعنی] فاطمه را زیارت کند، پس بگوید: سلام بر تو ای فاطمه!… سپس طلب استغفار کند، خداوند او را می بخشد و داخل بهشت می کند.» لطفا ادامه مطلب را هم بخوانید با عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت جان سوز حضرت فاطمه زهرا (س) و فرارسیدن ایام فاطمیه در سال 1393 به شما عزیزان , مجموعه ای نوحه و مداحی ایام فاطمیه که توسط حاج محمود کریمی در هیئت ثارالله مسجد امام هادی (ع) برگزار شده است را برای شما عزیزان فراهم کرده ایم فایل های صوتی هر شب در قالب 6 بخش که شامل نوحه و مداحی ها در این ایام می باشد برای شما عزیزان در قالب یک پوشه به طور منظم قرار گرفته است , امیدواریم این مجموعه مورد قبول شما عزیزان در این ایام واقع شود. حجم:65 مگابایت فقط دقت کنید که رمز فایل رو با حروف کوچک وارد نمایید. رمز فایل فشرده : منبع:هدف دانلود فاطمه علیهاالسلام این مزیّت را بر دیگر زنان جامعه خود دارد که مادرش «اولین مؤمن» است و پس از قبول اسلام و دعوت پیامبر همه توان و عاطفه و احساس و هستیش را در راه دین او مایه گذارد و همه صدق و وفایش را در راه گسترش آیین او صرف کرد و درآمد و ثروت بسیارش را برای پیشبرد اهداف الهی و انسانی بکار انداخت. زهری در تاریخ خود می نویسد: خدیجه در راه ترویج اسلام و کمک به مسلمانان چهل میلیون سکّه طلا و نقره خرج کرد و همه هستیش را در راه خدا داد و به گفته بزرگی دیگر (27) با آن همه ثروتی که داشت، دستش از مال دنیا چنان خالی بود که حتی کفنی برای خود باقی نگذارد و در حین مرگ توسط دخترش فاطمه علیهاالسلام به پیامبر پیغام فرستاد عبایی را که در حین نزول وحی بر سر می انداخت، کفن او کند و پیامبر هم چنین کرد. مورخان در سن خدیجه، ام المؤمنین هنگام ازدواج با رسول خدا صلی اللَّه علیه وآله اختلاف نظر دارند. از ابن عباس نقل شده که خدیجه در آن وقت، 28 ساله بود. عباس محمود عقاد نیز همین رای را تأیید نموده و چنین گوید: به عقیده من، این روایت به درستی و صحت نزدیکتر است، زیرا که ابن عباس بهتر از دیگران، می دانست که سن حقیقی خدیجه چقدر بوده و علاوه، زنان در جزیره العرب، زود رشد نموده و زود هم از کار می افتند و معمولاً کمتر زنی یافت می شود که بعد از چهل سالگی، تن به ازدواج دهد و کمتر دیده شده که زنی پس از چهل سال، ازدواج کند و پس از آن هفت فرزند بیاورد و به طور کلی، دخترانی چون خدیجه که از لحاظ جمال و ثروت و اصالت و نجابت ممتازند، در حدود پانزده سالگی یا پیش از این سال، به خانه شوهر می روند و از طرفی، مدت زندگانی خدیجه با دو شوهر نخستینش، گرچه تحقیقاً و به درستی معلوم نیست، اما به طور قطع، زمانی کوتاه بوده و تولد تنها دو فرزند از خدیجه در مدت زناشویی با ایشان، گواه این دعوی است. احمد بلاذرى و ابوالقاسم کوفى در کتابهایشان و سیّد مرتضى در شافى و ابو جعفر در تلخیص روایت کرده اند که پیامبر(ص) با خدیجه ازدواج کرد در حالى که باکره بود. بعید هم نیست که خدیجه در این مدت طولانى ازدواج نکرده باشد؛ چون پدرش در جنگ فِجار کشته شد و ولّى او به اندازه پـدر، بر وى تسلّط نداشت که بتواند او را به ازدواج با کسى اجبار کند و در این مدت ازدواج نکرده بود و بزرگانى را که به خواستگارى او آمده بودند، ردّ کرده بود تا کسى را که داراى صفات عالى و شأن ممتاز باشد، بیابد. به هر روی سنّ حضرت خدیجه به هنگام ازدواج مورد اختلاف است، اگرچه مشهور این است که ایشان چهل سال داشته، ولى نظرات دیگرى هم مطرح است که سن ایشان را 25، 28، 30، 35 و 45 سال نیز گفته اند. (26) . رسول خدا در سن 25 سالگی با غلام خدیجه که «میسره» نام داشت، مال التجاره خدیجه را به شام برد. خدیجه چون زنی بسیار ثروتمند و دارای شرف و عظمت بود و به کار تجارت اشتغال داشت، برای حمل و نقل کالاهای تجارتی خود کسانی را به کار می گرفت تا مال التجاره اش را به نقاط دیگر همچون شام ببرند. در یکی از همین سالها جناب ابوطالب بر اثر خشکسالی و قحطی چاره را در این دید که با موافقت رسول خدا از خدیجه بخواهد که آن حضرت را برای تجارت مأمور کند. خدیجه با این پیشنهاد موافقت نمود و از پیامبر برای سفر بازرگانی به شام دعوت کرد. رسول خدا با میسره به شام رفت و در این سفر تجارتی، از برکت وجود آن حضرت سود بسیاری عاید خدیجه شد. میسره علاوه بر ماجرای تجارت، کرامات محمد (ص) و آنچه را راهب شامی درباره عظمت او گفته بود، برای خدیجه بازگفت. خدیجه از امانتداری، دلاوری، کاردانی، تیزهوشی و سختکوشی محمد (ص) بسیار خوشحال شد و عشق و علاقه او به رسول خدا او را بی طاقت ساخت. خدیجه پیش از این نیز چیزهایی در وصف جوان قریش شنیده بود. روزى خدیجه در جمع کنیزان و خدمتکارانش نشسته و دانشمندى از دانشمندان یهود، در مجلس حاضر بود. رسول خدا (ص) از آنجا عبور کرد. عالم یهودى، چون حضرت را دید، شناخت و از خدیجه خواهش کرد که حضرت را به آن مجمع، دعوت کند. خدیجه کنیزى را در پى حضرت فرستاد و از ایشان دعوت کرد که در آن جمع حاضر شود. عالم یهودى، نشانه های نبوت را در حضرت مشاهده کرد و گفت: به خدا قسم، این خاتم نبوّت است ... به حقِ کلیم خدا، او پیامبر آخرالزّمان است . پـس خوشا به حال کسى که این بزرگوار، همسر او باشد. (24) . بانوی قریش تصمیم گرفت به نکاح پیامبر درآید و شرف دنیا و آخرت را برای خود کسب کند. او بهترین، شرافتمندترین، ثروتمندترین و زیباترین زن قریش بود و و بزرگان قوم، به ازدواج با او طمع داشتند. بزرگـان قریش از او خواستـگـارى کرده و حاضر شده بودند براى مهریه او، اموال فراوانى بـپـردازند که از آن جمله عُقْبَةِ بن اَبى مُعَیْط، صَلْتِ بن ابى یَهاب ، ابوجهل و ابوسفیان بودند، ولى این بانوى بزرگ که مطلوبش فضائل انسانى بود، دست ردّ به سینه همه آنها زد و رسول خدا (ص) را به خاطر فضایل اخلاقى، شرافت، عزت نفس و صفات پسندیده انسانى، برگزید.(25) . خدیجه با دوستش نفیسه به مشورت پرداخت و او را برای وساطت خدمت رسول الله صلی الله علیه و آله فرستاد. نفیسه خدمت آن حضرت رسید و پرسید که چرا حضرت برای خود زنی به همسری اختیار نمی کنند؟! پیامبر فرمود: چیزی ندارم تا زن بگیرم. نفیسه گفت: اگر من برای تو زنی صاحب مال و جمال و شرف که تمام مخارج ازدواج را بر عهده گیرد و بعد از ازدواج هم از نظر مؤونه زندگی کاملا آسوده باشی، آماده نمایم، قبول می کنی؟ پیامبر فرمود: آری، چرا قبول نکنم! نفیسه قضیه را برای خدیجه نقل کرد و او بسیار خوشحال گشت و مقدمات کار با خواستگاری عموهای پیامبر، یعنی جناب ابوطالب و حمزه فراهم شد. سرانجام، خدیجه به عقد پیامبر درآمد که این واقعه دو ماه پس از بازگشت آن حضرت از شام بود. زندگی بین این زن و شوهر آغاز شد و خدیجه مدت بیست و چهار سال و یک ماه با رسو ل الله زندگی کرد و برای آن حضرت دو پسر و چهار دختر به دنیا آورد: - عبدالله که ملقب به طیب و طاهر بود. - قاسم که کنیه رسول خدا به نام او بود و حضرتش را ابوالقاسم می گفتند. - زینب - رقیه - ام کلثوم - فاطمه زهراء (س). پسران رسول خدا در حیات آن حضرت از دنیا رفتند. اما سرانجام دختران: زینب به عقد ابوالعاص بن ربیع درآمد و از او دختری آورد به نام امامه. امامه کسی است که علی علیه السلام پس از شهادت فاطمه علیهاالسلام بر حسب وصیت آن حضرت او را به زنی گرفت. این بانو با فرزندان فاطمه علیهاالسلام فوق العاده مهربان بود و بعد از شهادت امیرالمؤمنین به عقد مغیرة بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب درآمد و قبل از وفات شوهرش از دنیا رفت و ابوالعاص پدر امامه خواهرزاده خدیجه است؛ زیرا مادر ابوالعاص، هاله دختر خویلد خواهر خدیجه بود و زینب مادر امامه در سال هفتم هجری در مدینه از دنیا رفت. اما رقیه، او به عقد عتبه ابن ابی لهب درآمد که پیش از آن که با او نزدیکی کند او را به سبب فشاری که پدرش ابولهب بر او وارد می آورد طلاق داد. رقیه بعد از طلاق گرفتن از عتبه به عقد عثمان بن عفان درآمد و از او پسری به نام عبدالله به دنیا آورد که در سن کودکی از دنیا رفت. رقیه در زمره کسانی بود که به اتفاق شوهرش به حبشه هجرت کرده بود. او سرانجام در مدینه هنگام جنگ بدر از دنیا رفت. ام کلثوم: او پس از فوت خواهرش رقیه به عقد عثمان درآمد و در خانه عثمان از دنیا رفت. لیکن برخی از مورخین را عقیده برآن است که این دخترها را خدیجه از دو شوهر قبل داشته است که در خانه پیامبر بزرگ شدند و دختران آن حضرت نبودند. آخرین فرزندی که خدیجه برای رسول خدا به دنیا آورد و آیه شریفه «انا اعطیناک الکوثر» را جامه عمل پوشانید، حضرت فاطمه علیهاالسلام بود که در روز جمعه بیستم جمادی الثانی پنج سال بعد از بعثت رسول خدا قدم به این دنیای پرآشوب نهاد و با قدومش به عالم ماده حیاتی معنوی بخشید. احمد بن محمد بن حنبل شیبانی در مسند خود و طبرانی و دیگران از انس بن مالک از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده اند که فرمود: «خیر نساء العالمین اربع؛ مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم و خدیجة بنت خویلد و فاطمة بنت محمد صلی الله علیه و آله». ترمذی در صحیح خود میگوید که حضرت أمیرالمؤمنین فرمود: «خیر نسائها مریم و خیر نسائها خدیجة». حاکم نیشابوری در مستدرک و طبرانی در معجم و احمد حنبل در مسند و ابن عبدالبر در جلد دوم استیعاب و دیگران از رسول خدا حدیث کرده اند که فرمود: «افضل نساء اهل الجنة خدیجة بنت خویلد و فاطمة بنت محمد و مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم». و نیز حاکم روایت کند از عایشه که رسول خدا فرمود: «سیدات اهل الجنة اربع مریم و فاطمة و آسیة و خدیجة». و نیز حاکم روایت کند از حذیفه یمانی که رسول خدا فرمود: «خدیجة سابقة نساء العالمین الی الایمان بالله و بمحمد صلی الله علیه و آله». بخاری در صحیح خود از عایشه روایت کند که خواهر خدیجه اذن خواست بر حضرت رسول وارد شود. رسول خدا چون نام خدیجه بشنید خرسند شد. من گفتم: چقدر او را یاد می کنی و حال آنکه پیرزنی از زنهای حمراء الصدقین بوده که وفات کرده. خداوند بهتر از خدیجه به تو داده. پس آن بزرگوار برآشفت و فرمود: و الله بهتر از خدیجه روزی من نشده است. ایمان آورد به من آن وقتی که مردم مرا تکذیب می کردند و مالش را انفاق کرد در وقتی که مردم خودداری می ورزیدند «و کانت من احسن النساء جمالا و اکملهن عقلا و اتمهن رأیا و اکثرهن عفة و دینا و حیاء و مروة و مالا». عظمت و بزرگواری خدیجه آن قدر زیاد است که در این مختصر نمی گنجد و قلمها از ترسیم آن همه فداکاری و ایثار که به وسعت رضای الهی است، عاجز و ناتوانند. اینک به نقل چند حدیث در شرافت و مجد و عظمت آن مخدره بسنده می کنیم: عایشه می گوید: من در مورد زنان پیامبر صلی اللَّه علیه و آله به هیچ یک به اندازه خدیجه حساس نبودم، چرا که رسول خدا مرتب از او تعریف می کرد اگرچه من هرگز او را ندیده بودم. (19) . علی علیه السلام نقل می کنند: روزی پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در کنار همسرانش به یاد خدیجه گریه کرد. عایشه گفت: چه خبر است که برای پیرزنی از قبیله بنی اسد، این همه گریه می
کنی؟! رسول خدا در جواب گفت: شما آن وقت که مرا تکذیب می کردید و کافر بودید او ایمان آورده و تصدیقم کرد و هیچ یک از شما فرزندی نیاوردید، او فرزندانی آورد. (20) . عن رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله: «یا خدیجة! ان اللَّه عزوجل لیباهی بک کرام ملائکته کل یوم مرارا». (21) . رسول خدا خطاب به حضرت خدیجه فرمودند: ای خدیجه! خداوند هر روز چندین بار در مورد تو به ملائکه اش مباهات می کند. قال رسول اللَّه: قال جبرئیل: «هذه خدیجة... فاقرا علیهاالسلام من ربها و منی و بشرها ببیت فی الجنة». (22) . پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله از جبرئیل نقل می کند که اظهار داشت: سلام خدا و مرا به خدیجه ابلاغ کن و او را به بهشت جاویدان مژده ده. این احادیث که از میان صدها حدیث در فضائل بانوی نخست اسلام انتخاب شده، می رساند که آن حضرت آن چنان در پیشگاه الهی مورد توجه بوده است که پروردگار عالم به او سلام و درود می فرستد و بهشت را بر او وعده می دهد و هر روز در مورد وی بر ملائکه اش مباهات می کند و آن چنان زن فداکار و دلسوز بوده است، که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله پس از گذشت سالها از وفات او، هرگز او را فراموش نکرد و در فراق او می گریست و او را جزو چهار زن برتر جهان به حساب می آورد. چنانچه در صحیح مسلم و بخاری نیز آمده است، رسول خدا پس از مرگ خدیجه گاه گاه در احسان خدیجه قربانی می کرد و گوشت آن را به خانه دوستان خدیجه می فرستاد. (23) . حضرت فاطمه علیهاالسلام مفتخر است به وجود مادر بسیار بزرگواری چون حضرت خدیجه که در عالم وجود، نظیری جز فاطمه علیهاالسلام ندارد و آن چنان دارای عظمت است که خداوند به وجود او بر ملائکه اش مباهات کند.
عزداران اهل بیت
بیدارمردی اشك چشمش آب خوش بود
در بیكسی تنها كساش را داد از دست
نخل و نهال نارسش را داد از دست
در خاك پنهان كرده خونینلالهاش را
آزرده جسم یار هجده سالهاش را
اشكش به رخ چون انجم از افلاك میریخت
بر پیكر تنها عزیزش خاك میریخت
گویی كه مرگ یار را باور نمیداشت
از خاك قبر فاطمه سر برنمیداشت
میرفت كمكم گم شود در آسمان ماه
چون عمر یارش عمر شب را دید كوتاه
بوسید در دریای اشك دیده گِل را
برداشت صورت از زمین، بگذاشت دل را
بگذاشت جانش را در آن صحرا شبانه
با پیكر بیجان روان شد سوی خانه
آن خانهای كز دود آهش بُد سیهپوش
در آن چراغ عمر یارش گشته خاموش
آنجا كه خاكش را به خون آغشته بودند
هم آرزو، هم شادیاش را كشته بودند
آنجا كه جز غمهای عالم را نمیدید
در هر طرف میگشت زهرا را نمیدید
صبح آمد و شبخفتگان جَستند از جا
آماده بعد از دفن، بر تشییع زهرا
همچون علی در غیرت و مردانگی فرد
فریاد زد كای چشم و دلهاتان همه كور
در ظلمت شب دفن شد آن آیهی نور
او بود از جمع شما بیزار، بیزار
او دیده از خیل شما آزار، آزار
خون بر دل زار امیرالمؤمنین شد
زیرا غلام پیر او نقش زمین شد
ايشان که در اين درس به آيه ۶ سوره مبارکه مريم (يرِثُني و يرِثُ من آل يعقوب) رسيده بودند اين آيه را يکي از پاسخهاي حضرت زهرا ـ عليها السلام ـ به غاصبان فدک برشمردند و در ضمن آن، به شبهه اي قديمي که بتازگي از سوي برخي وهابيون افراطي مطرح شده است پاسخ گفتند. اخيراً «عثمان الخميس» روحاني بشدت افراطي وهابي، در برنامه خود در "شبکه ماهوارهاي الصفا" به حديث جعلي «نحن معاشر الانبياء لانورّث ، ما ترکناه صدقة» استناد کرده و فدک را حق حضرت فاطمه زهرا ـ عليها السلام ـ ندانست. وي در اين برنامه به زعم خود تلاش کرد تا با دلايل متعدد ثابت کند که منظور آيات قرآن از ارثي که انبياء باقي گذاشتند تنها "علم و نبوت" است.
نبوت ارثي نيست. «الله أعلم حيث يجعل رسالته»[۱]. رسالت، نبوّت، امامت، اينها به عصمت برميگردد، اينها ارثي نيست. اين ميراث کتاب ـ به معناي نبّوت ـ را ارث بردن نيست.
در مسأله ارث [ارث گذاشتن انبياء در آياتي مثل "يرثني و يرث من آل يعقوب" و "ورث سليمان داود"] اقوال متعدّدي است. گفتهاند:
منظور از ميراث، نبوّت است.
دوم : درباره علم و حکمت ـ که [فرمودهاند:] «العلماء ورثة الأنبياء» ـ اين سر جايش محفوظ است؛ که اينها وارثان انبياء هستند. براي اينکه انبياء معلم کتاب و حکمتاند و اينها هم علم و حکمت را از انبياء به ارث ميبرند. اين هم اختصاصي به هيچ پيغمبري ندارد.
يک طايفه مربوط به عنوان "نصوص علاجيه" است که در کتابهاي اصولي فراوان مطرح است، که اگر دو خبر معارض بودند چه بکنيم؟ حضرت فرمود که: "ما وافَقَ کتابَ الله" ميشود حجت، و "ما خالَفَ کتاب الله فاضربوه علي الجدار" و مانند آن. اينها به عنوان "نصوص علاجيه" است که روايتهايي که معارض هم هستند، معيار حجّت و لاحجّت يا ترجيح إحدي الحجّتين، عرض بر قرآن کريم است.
خدا غريق رحمت کند «علامه مجلسي رضوان الله تعالي عليه» را ؛ ايشان ميفرمود: طبق همين روايت معلوم ميشود که چيزهايي را به نام پيغمبر جعل کرده اند. براي اينکه اين روايت «ستکثر عَلَيّ القالَة» [۲]يا صادر شده و يا صادر نشده. اگر صادر شده و پيغمبر(ص) فرمود به نام من دروغ جعل ميکنند معلوم ميشود احاديث موضوع داريم. و اگر اين روايت صادر نشده باشد همين دليل بر جعل است، براي اينکه همين را از پيغمبر(ص) نقل کردند. لذا ايشان فرمود: اين روايت چه صادر شده باشد چه صادر نشده باشد مضمونش حق است. يعني معلوم ميشود که به نام پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ احاديثي جعل ميکنند.
ادامه مطلب
حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها در کلام مقام معظم رهبری به نقل از پایگاه اطلاع رسانی معظم له
ادامه مطلب
ادامه مطلب
برگرفته شده از http://sedighe.ir
Design By : Night Skin |